خلّاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخص و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود.
اما این تعریف از نظر اینجانب یک سری لغات اضافه دارد . از نظر اینجانب خلاقیت یعنی فرد از زاویه ای متفاوت از دیگران و خود به موضوعی بیاندیشد . فقط و فقط همین .
بقیه مباحث یا گونه های مختلف خلاقیت را تشکیل میدهند و یا از نتایج تفکر خلاقانه می باشند .
حال در اینجا ? اصل مهم را برای داشتن یک ذهن خلاق نقل خواهم کرد .
? -جسارت :
جسارت یعنی اینکه همه خلاقان و مبتکرین با هم نتیجه گرفتن که تعریفی برای خلاقیت ارائه بدن . اونوقت بنده با جسارت تمام تعریف خودم رو به همه اونها ترجیح میدهم .
همیشه به یاد داشته باشید : تحلیل شما بر هر تعریف و تحلیلی ارجعیت دارد. به شرط آنکه با خودتان رو راست باشید و به خودتان اعتماد داشته باشید.
? - مطالعه :
مطالعه کنید . هم در مورد انسانهای خلاق هم در مورد موضوعی که قرار است در آن ابتکار بخرج دهید . مورد یک کمک میکند تا زوایای خاموش ذهن شما روشن شود تا بتوانید مغز خود را خوب بکار گیرید. مورد دو کمک میکند تا بفهمید دیگران به این موضوع چگونه فکر کردند تا شما آنگونه فکر نکنید . یعنی بگردید و زاویه دیگری انتخاب کنید .
? - بنویسید - طوفان فکر :
فقط فکر نکنید . فکر کردن تنها ، کار انسانهای تنبل است (سخنی از محسن منوریان ) . قلم را در دست بگیرید موضوع را بیاد آورید. ذهن را آزاد بگذارید و اولین چیزی که به ذهنتان رسید یادداشت کنید هنوز تمام نشده دومین چیز به ذهن شما خواهد رسید . آن را هم یادداشت کنید و سومین چیز و … به این میگن طوفان فکر.هیچ چیز را از قلم نیاندازید.
?- تمرینات تمرکزی :
برای اینکه ذهنتان را در دست بگیرید بهتر است روزانه تمرینات تمرکزی انجام دهید . اونوقت وقتی طوفان فکر میکنید دختر همسایه جلوی چشمانتان نمی رقصد .
? - طوفان افکار :
اگر طوفان فکر نتیجه نداد برید سراغ طوفان افکار . چند فکر بهتر از یک فکر عمل میکند . مشورت کنید . ایده های دیگران را بشنوید تا زاویه های دیگری که به آن فکر نکرده بودید روشن شود .
این پنج اصل به شما کمک میکنه تا بتونید از ذهنتون ابتکار استخراج کنید .
اما مهم ترین اصل که باید رعایت بشه و همیشه نادیده گرفته میشه خوب دیدن و خوب گوش دادن است. این اصل باید در شما نهادینه بشه . حالا چرا ؟! خیلی ساده است . تمام ابتکارات بشر در تفکر متفاوت روی طبیعت موجود شکل گرفته . پس اول باید بتونید این طبیعت موجود رو درک کنید و این درک کردن تنها از راه دیدن و شنیدن بدست می آید .